توی خواب، در حالیکه بازم یه عالمه آدم نامربوط ریخته بودن دور و برم، یکی از افراد فامیل رو در آغوش گرفته بودم، میزدم پشتش و بهش میگفتم "آخيش فلانی خوب شد دیدمت.. چقدررر اومدی به خوابم.. تو رو خدا نیا دیگه!" و بیدار شدم و دیدم همونم که خواب بود!

نیایین دیگه!